سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در دین خدا تفقّه کند، خداوند همّ و غمش را کفایت می کند و از آنجاکه به حساب نمی آورد، روزیش دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]


ارسال شده توسط کمیل در 89/3/21:: 11:24 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم


بحث کردن جای خودشو داره. تجربه ای که در این سالها کسب کردم به من یاد داده که هیچ وقت برای بحث کردن بر سر یک موضوع سیاسی یا اجتماعی (که هر دوتاش به این خاطر مهمه که به اعتقادات دینی ربط داره) عجله نکنم.
مشکلی که غالب مردم تو این زمینه دارن و بر سر هر موضوعی که به ذهنشون میرسه با هم بحث می کنن، در صورتیکه خیلی از مسائلِ قبلتر و اصلی تر رو که پایه های اون موضوع محسوب میشه حل نشده باقی گذاشتن.
به همین خاطر هم هیچ کدام از مسائل و مباحثی که در محافل خانوادگی یا داخل تاکسی و توی کوچه و بازار و مدرسه و حتی دانشگاه و ....  مطرح میشه بی سرانجام میمونه و تنها نتیجه اش مایوس شدن آدمها از خود اون موضوعاته و بی انگیزگی اونها برای تفکر و تعقل بیشتر راجع به اون مسائله.
و این بدترین اتفاق ممکنه...
برای روشن شدن اهمیت این موضوع که پله های اولیه بحث و نوع جهان بینی افراد چقدر میتونه در استدلال ها و نتیجه گرفتن ها ی افراد موثر باشه یک مثال همین دین حداقلی و حداکثری است.
شما تصور کنید دو تا آدم که به دین و حضور دین در اجتماع و حکومت و نظام سیاسی اسلام معتقدند و اصل ولایت فقیه و نظریات حکومتی امام خمینی رو هم قبول دارند اما یک تفاوت بسیار بزرگی بینشون وجود داره که در خیلی از اختلافات درونی نتیجه اش دیده میشه و اون هم اینکه اولی معتقده به اینکه در احکام دینی چیزی به اسم «منطقة الفراغ» وجود داره که خداوند اون رو واگذار کرده به عقل بشر.یعنی اینکه تو این حیطه دین هیچ نظری نداده و عقل بشر مختاره با تجزیه و تحلیل خودش هرچیزی رو که درست میدونه انتخاب کنه.
اما نفر دوم به این «منطقة الفراغ» اعتقادی نداره و معتقده همه چیز ذیل وحی تعریف میشه و هیچ حیطه ای نیست که خارج از نظر دین باشه و عقل در اون مستقلاً تصمیم گیری کنه و جزئی ترین مسائل زندگی بشر  توسط خدای متعال تعریف شده است.
خوب این دو نفر که تازه خیلی چیزهاشون هم شبیه به همه و در نظام سیاسی جمهوری اسلامی هم جا میگیرن با همین تفاوت در جهان بینی که ذکر شد کلی از تصمیمات و نظریاتشون میتونه فرق کنه.

چه برسه به اینکه تفاوتها بزرگتر و بیشتر باشه.


به همین خاطره که از نظر من وقتی میخواید با کسی راجع به هر موضوعی بحث کنید اول بسم الله این موارد رو پله به پله با هم حل کنید. یعنی اگه روی یک مرحله اختلاف نظر دارید بحث رو به پله های بعد نکشونید، بلکه راجع به همون موضوع اختلافی اولیه با هم بحث کنید و نهایتاً اگه توانایی بحث رو ندارید طرفتون رو حواله بدید به کسی که میتونه راجع به اون مسئله حرف بزنه و استدلال کنه.

این پله ها به این ترتیبه:


1- آیا طرف شما معتقده به اینکه معیاری برای سنجیدن حق و ناحق یا درستی و نادرستی گزاره ها وجود داره یا خیر؟
2- اگر خیر بحث کردن با اون فرد رو بی خیال شید.
3- اگر بله، معیار اون فرد چیه؟ عقله؟ یا نظر اکثریت(عرف) براش ملاکه. یا شاید هم معتقده چیزی که به نظر اون درسته درسته!؟ و یا وحی رو معیار سنجش حقیقت میدونه؟و یا شاید چیزهای دیگه ای که من به ذهنم نمیرسه.
4- خوب اینجا جاییه که شما میتونید تکلیف یه قسمت از کار رو مشخص کنید. ببینید توی کدوم دسته اید و اگه در این قسمت اختلاف نظر ندارید برید سراغ پله ی بعد و اگه اختلاف نظر دارید یه لطفی بکنید و با همدیگه تصمیم بگیرید که راجع به این اختلافه بحث کنید نه چیز دیگه ای!

5- من بشخصه تنها در صورتیکه طرف مقابلم بپذیره معیار سنجش حق وحی هست بحث کردن رو شروع می کنم و به عنوان پله ای که با هم اشتراک نظر داریم به پله های بعدی میرم.
نه اینکه هیچ کس حق نداره وحی رو زیر سئوال ببره،نه.بلکه من توانایی بحث کردن توی این زمینه رو ندارم و کسی رو که به وحی اعتقادی نداره رو نمی توانم خوب قانع کنم. اینجا نهایت کاری که میکنم اینه که طرفم رو حواله میدم به یه آدم کاردرستتر از خودم! البته ممکنه خیلی مفید باشه گوش دادن به شبهاتی که اون به وحی وارد میکنه ولی من حوصلش رو ندارم!

6- خوب حالا تازه اول بسم الله است. وحی رو قبول داره باید ببینیم چه نوع وحی ای رو؟ وحی ای که اصلاً قابل دسترسی نیست؟ یا وحی ای که از طریق قرآن نازل شده؟ آیا قبول داره که ما از طریق پیامبران به وحی متصل می شویم یا اینکه معتقده پیامبران با معیار خودشون وحی رو ارائه کردند و حقیقت وحی غیرقابل دسترسیه؟این ها همه قابل بحثه و هر کدوم هم نتایج خودشو داره پس تا تکلیف اینها روشن نشده نمیشه مثلاً راجع به اینکه آیا حجاب از ضروریات اسلامه یا خیر بحث کرد.که بعد بعضی ها یهویی می پرن سر اینکه آیا حجاب اجباریه یا خیر.

7- بعد نوبت به مسئله ولایت و معنای ولایت و عصمت ولی و حقوق ولی و ... میرسه که برای خودش کلی مطلب داره و باید نسبت دو طرف با این مسائل روشن بشه.

8- حالا اینجا نوبت دین حداقلی و دین حداکثریه. این پله راه دو طیف رو که اکثریت غالب رو تشکیل میدن مشخص میکنه.

این تقسیم بندی ها میتونه جور دیگه ای هم باشه. ولی نکته مهم اینه که نباید همینطوری با کسی بحث کرد. مطمئن بشید فایده ای تو بحث کردنتون وجود داره. نشه یک وقت بعد از چند سال از این همه بحث و جدل بی نتیجه خسته بشید و مثل خیلی از آدمهای پا به سن گذاشته که هیچ نکته ای اونها رو قلقلک نمیده و بی تفاوتی در گفتار و رفتارشون موج میزنه.

 

پی نوشت:

- باورتون میشه من اصلاً به قصد نوشتن یه چیز دیگه اومدم ولی نتیجه اینی شد که می بینید؟نمی دونم چرا اینجوری میشه...


کلمات کلیدی :

درباره
صفحات دیگر
تبلیغات در سایت